تبلیغات در عصر كنونی، پیشرفتی بسیار چشمگیر دارد. هر شركت، سازمان، نهاد، فرد یا گروهی كه بخواهد در این سیر شتابنده، دوام داشته و به حیات خود ادامه دهد ناگزیر است به تبلیغات روی آورد.
در این میان، هر از چندگاهی شاهد شیوههای جالبی در تبلیغات هستیم كه از آن جمله میتوان به تقدیم الواح نمادین، تبلیغات جالب ایمیلی، تبلیغات از طریق پیامك و … اشاره كرد كه البته بعضی از این شیوهها ظاهری زیبا اما باطنی فریبنده دارند.
چندی پیش، خبری بر روی سایتها و نشریات انگلیس منتشر شد كه شاید در نگاه اول چندان جلب توجه نمیكرد. این خبر مربوط به سرقت یك ساعت مچی بود. شاید شما نیز پیش خود تصور كنید كه این خبر از چه لحاظ میتواند جالب توجه باشد.
اما تصویری كه در صفحه اول اكثر رومههای انگلیسی به چاپ رسیده بود در نگاه اول، موجبات ناراحتی و حتی اشمئز از بسیاری از خوانندگان را فراهم میكرد. این تصویر متعلق به مردی بود كه سارقان، ساعت وی را سرقت كرده بودند.
البته این شخص یعنی برنی اكلستون» یك فرد معمولی نبود. او مدیر مسابقات اتومبیلرانی فرمول یك در جهان است كه با انسانهای عادی تفاوت دارد. تفاوت این شخص در میزان دارایی وی است، زیرا سرمایه وی حدود دو میلیون پوند تخمین زده شده و همین مسئله، »برنی» را در ردیف افراد میلیونر انگلستان قرار میدهد.
برنی اكلستون»، جریان سرقت را این گونه تعریف میكند:
یك روز عصر، هنگامی كه دفتر كار خود را در منطقه Bridge Night در مركز لندن ترك كردم، به سراغ اتومبیل جگوار خود در پاركینگ شركت بود رفتم. پس از این كه نگاهی به اطراف ماشین انداختم، سوار ماشین شده و برای رفتن به منزل حركت كردم. اتفاقا آن شب، قرار بود تعدادی از اقوام همسرم در منزل ما گرد هم جمع شوند. در بین راه با خود فكر میكردم كه مراسم امشب را چگونه برگزار كنم.
در افكار خود غوطهور بودم كه ناگهان چهار مرد قوی هیكل ماشین مرا محاصره كردند. آنها فرصت هیچگونه دفاعی برای من باقی نگذاشتند و مرا شدیدا كتك زدند.
در این سرقت سارقان، ساعت مچی برنی» به همراه سایر اموال شخصی وی را ربودند. البته فراموش نكنیم كه ارزش ساعت مچی این میلیونر حدود دویست هزار پوند بود.
برنی» هشتاد ساله كه از شم اقتصادی بسیار بالایی برخوردار است، پس از این حادثه، فكر جالبی كرد. برنی» با مدیر شركت ساعتسازی هابلوت» كه شركت رسمی تولیدكننده ساعتهای مسابقات فرمول یك در جهان است تماس گرفت و پیشنهاد جالب توجهی به آنها داد. وی از مدیر این شركت درخواست كرد تا قیافه به هم ریخته وی را به عنوان یك حربه تبلیغاتی مورد استفاده قرار دهند.
در ابتدا، مدیر شركت هابلوت» چندان اعتقادی به این ترفند نداشت، اما پس از م با مشاوران تبلیغاتی خود به این نتیجه رسید كه استفاده از این حربه میتواند میزان فروش ساعتهای هابلوت» را افزایش دهد.
اما برنی» در مورد این ایده و سرقت ساعت گرانبهای خود نظر جالبی دارد: من با شركت هابلوت» تماس گرفته و شیوه تبلیغاتی متفاوتی را به آنها پیشنهاد كردم. البته درك میكنم كسانی كه ساعت مرا سرقت كردند افراد فقیری بوده و برای مراسم كریسمس برنامهریزی كرده بودند، اما كاری كه آنها با صورت من كردند هیچ ضرورتی نداشت.
پس از بررسیهای كارشناسانه، شركت هابلوت»، تصمیم گرفت از این شیوه تبلیغاتی استفاده كرده و اتفاقا آگهی جالبی نیز طراحی كرد.در این آگهی، تصویر چهره زخمی برنی اكلستون» به همراه ساعتی كه از وی به سرقت رفته است دیده میشود. ضمن این كه در این آگهی، جمله ببینید مردم برای هابلوت چه كار میكنند» نیز به چشم میخورد.
حالا شركت هابلوت» با چاپ این آگهی در صفحه اول بیشتر نشریات و مجلات انگلستان، توانسته است علاوه بر افزایش میزان فروش، اعتبار خود را دو چندان كند. ضمن این كه برنی» نیز از این ماجرا سود كرد و توانست برای خود شهرتی دست و پا كند.
یک ترفند تبلیغاتی بسیار عجیب و قابل توجه ….
در پایان، این مدیر خستگی ناپذیر، 48 ساعت پس از این حادثه، به محل كار خود بازگشت و فعالیت روزمره خود را از سر گرفت.
بسیاری از افرادی كه در بازار اقتصادی بسیار خوب عمل میكنند شم تبلیغاتی بسیار بالایی دارند.
مردان اقتصادی حتی بدترین شرایط را به بهترین شرایط برای ساماندهی به اقتصاد خود تبدیل میكنند.
تبلیغات درست و به موقع حتی در بدترین شرایط میتواند كارساز باشد و بدترین وضعیت را به بهینهترین و جذابترین وضعیت تبدیل كند. ما در عصری زندگی میكنیم كه دنیا با توجه به ارتباطات ماهوارهای و اینترنتی به عنوان دهكدهای نام برده میشود.
اگر كمی تفكر كنیم و به شرایط بد اقتصادی فكر نكنیم و فقط به این نكته بیاندیشیم كه چگونه میتوان شرایط را به نحوی مطلوب و باب میل تبدیل كنیم میتوانیم بر جبر بد اقتصادی پیروز شویم.
نكتهای كه هر فردی با خواندن این اتفاق (برنی) به آن فكر میكند این است كه آیا اگر من در این شرایط بودم همین كار را میكردم. به هر حال فرق برنی» و دیگر افراد موفق مانند وی این است كه حتی در شرایط بحرانی درست میاندیشند.
این كار به معروفتر شدن برنی همراه با اطلاع رسانی صحیح كمك كرد تا بتواند از این اتفاق ناگوار به نحو احسن استفاده كند.
اگر از جنبه اقتصادی به اتفاقی كه برای برنی» رخ داد بیندیشیم به این نتیجه میرسیم كه میتوان از بدترین شرایط نیز به بهترین صورت استفاده كنیم. بسیاری از ما در شرایط وخیم اقتصادی گرفتار شدهایم و گاهی اوقات، كنترل خود را بر مسائل از دست داده و اقداماتی انجام دادهایم كه به ضرر ما بودهاند. اما اگر در بدترین شرایط نیز منطقی بیندیشیم میتوانیم به بهترین نحو از آن سود جوئیم.
درباره این سایت